آملی یک دختر جوان تنهاست. نه فقیر است نه ثروتمند نه زشت است نه زیباست، معمولی است. با یک خانهٔ معمولی و یک شغل معمولی یعنی کار در یک کافه. زندگی اش آرام و کسالت بار از کنارش میگذرد با این حال او خوشحال و مسرور است. هر چه باید تجربه کرده ولی لذتی نبرده. آملی همچنان طالب تنهایی است او خود را با سوالات احمقانه سرگرم میکند تا اینکه اتفاقی رخ میدهد که زندگی آملی را دچار دگرگونی میکند...
«مارتی مک فلای» که به تازگی از گذشته برگشته دوباره توسط «دکتر امت» به اینده فرستاده میشود تا از به زندان افتادن پسرش در اینده جلوگیری کند اما متاسفانه اوضاع خراب تر میشود...
«دوروتی» (گارلند) که در مزرعهای در کانزاس نزد خویشاوندانش زندگی میکند، در اثر گردبادی به سرزمینهایی بر فراز ابرها و آن سوی رنگین کمان میرود…
در سال ۱۹۹۵ «مارتی مک فلای» یک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دریافت میکند، و محتویات نامه به مارتی کمک میکند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم میرود و توجه میشود که دوستش به دست ارازل و اوباش افتاده است و ...
«سندی» و «دنی» در تعطیلات تابستانی عاشق یکدیگر می شوند، و بعد از آن در فصل مدارس می فهمند که هردو در یک دبیرستان هستند...
در مرغداری خانم توییدی، اوضاع به هم ریخته است و مرغها به شدت عصبانی شدهاند. چون خانم توییدی از سود تخم مرغ فروشی راضی نیست و به فکر گسترش کار خود است. او فری خریده و میخواهد با آن پیراشکی مرغ درست کند. به همین خاطر جینجر، سردسته مرغها تصمیم به فرار میگیرد و مرغهای دیگر را تشویق میکند تا در این کار او را همراهی کنند. ورود راکی، یک خروس قلدر آمریکایی به مزرعه، به جینجر اجازه میدهد که به کمک همبندیهای خود نقشه یک فرار خطرناک را بریزد و…
یک راکون به نام آرجی قصد دارد تمام ذخیرهی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار میشود و آرجی که هول شده است باعث میشود که همهی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. خرس او را تهدید میکند که اگر تا کامل شدن ماه غذاهایم را برنگرداندی تو را میخورم. آرجی حیران از غار خارج میشود و ناگهان گروهی از جانوران را میبیند و تصمیم میگیرد با تحریک آنها که غذای انسانها بسیار خوب است و… آنها را وادار به جمع کردن غذا کند تا ناگهان شبانه فرار کند…
«ارین گرنت» ( دمی مور ) بعد از جدایی از همسرش، سرپرستی دختر کوچکش را از دست می دهد. او در تلاش برای پول در آوردن، در یک کلوب شبانه بعنوان رقاص کار می کند. درگیری بین یک نماینده مجلس، و یکی از اعضای کلوب باعث می شود که فرصتی برای او بوجود بیاید تا...