«میگو» در مورد یک حقیقت متقاعد شده است. او فکر می‌کند که بشر فکری که در مورد یک افسانه به نام پا کوتاه دارند، همگی درست است و می‌خواهد آن را اثبات کند. او می‌خواهد به همراه دوستانش این موضوع را اثبات کند و در این راه وارد ماجراهای عجیبی می‌شود. یتی با گروه دیگری از یتی‌ها در یک کوهستان زندگی می‌کنند و منطقه سکونتشان جایی است که توسط یک شخصی نگهداری می‌شود. آنها برای تغذیه به اینور و آن‌ور می‌روند و سعی می‌کنند که راهی برای بازی پیدا کنند. پدر یتی توسط راه‌های مختلف، سعی می‌کند که تغذیه گروه را پیدا کند. او برای این منظور راه طولانی را طی می‌کند.

یک ماجراجویی صخره‌نوردی بین دو دوست به یک کابوس وحشتناک تبدیل می‌شود. پس از اینکه کلی قتل بهترین دوستش را با دوربین ثبت می‌کند، هدف بعدی گروهی صمیمی از دوستان می‌شود که برای از بین بردن شواهد و هر کسی که سر راه‌شان قرار می‌گیرد از هیچ چیز دریغ نمی‌کنند. او که از امنیت خود ناامید شده است، شروع به صعود خطرناک به بالای صخره کوه می‌کند و غریزه بقای او در معرض آزمایش قرار می‌گیرد زمانی که او در فاصله 20 فوتی به دام قاتلان می‌افتد.