داستان در دهه 40 چین در شهری اتفاق می افتد که توسط گروه "آکس" اداره می‌شود."سینگ" کسی است که سرسختانه می‌خواهد عضوی از این گروه شود و...

تانگ لانگ به ایتالیا می رود تا به خویشاوندانش در گرداندن رستورانشان کمک کند. اوباش محله که تا بحال از خویشاوندان او باج می گرفتند، با آمدن لانگ در میابند که دیگر نمی توانند مانند سابق به کارشان ادامه دهند و از این رو رئیس‌ آن‌ها برای شکست دادن لانگ یک استاد رزمی آمریکایی را استخدام می کند.

«فرانک وایت» (واکن)، سردسته ی یک باند قاچاقچی مواد مخدر به تازگی از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ی فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندی تبدیل شده، تصمیم می گیرد دینش را به شهر ادا کند و تصمیم می گیرد یک بیمارستان عمومی چندین میلیون دلاری در یکی از فلاکت بارترین محله های بروکلین احداث کند اما با پیدا شدن سر و کله اراذل و اوباش «فرانک» دوباره آن خون خوار قبل می شود . . .

دانشمندي به نام «پيتن و ستليک» (نيلسن) روي فرمول تهيه ي نوعي پوست مصنوعي کار مي کند. تبهکاران آزمايشگاه «پيتن» را منفجر مي کنند، اما او که به طور معجزه آسايي از مرگ نجات يافته و بر اثر سوختگي ناشي از انفجار سخت کريه المنظر شده، با تهيه ي نقاب هايي از پوست مصنوعي در پي گرفتن انتقامي سخت بر مي آيد.

پیدون (پا گنده) متهم به قاچاق دارو می‌باشد. برای اینکه سابقه‌اش پاک شود، او باید سر دسته‌ی این باند مافیایی قاچاق را به پلیس معرفی کند, او باید سر دسته‌ی این باند مافیایی قاچاق را پیدا کرده و به پلیس تحویل دهد.