پس از اینکه درگیری بین الکس، پسر رئیس جمهور و شاهزاده هنری بریتانیا در یک رویداد سلطنتی تبدیل به علوفه روزنامه ها شد، دشمنی طولانی مدت آنها اکنون تهدیدی برای ایجاد شکاف در روابط ایالات متحده و انگلیس است. هنگامی که رقبا مجبور به آتش بس مرحله‌ای می‌شوند، رابطه یخی آنها شروع به آب شدن می‌کند و اصطکاک بین آنها چیزی عمیق‌تر از آنچه که تا به حال انتظار داشتند جرقه می‌زند.

مارتین ایدن در تلاش است تا از طبقه ی کارگر فاصله بگیرد و شرایط مالی و زندگی خود را بهبود بخشد. او به صورت جدی و با علاقه ی بسیار زیادی به دنبال آموختن است و امیدوار است که از این طریق بتواند به یکی از افراد سرامد جامعه تبدیل شود.

یه دختر یتیم 12 ساله به اسم "پولیانا" وارد یه شهر کوچک به نام "هرینگتون" میشه تا با عمه‌ی پولدارش زندگی کنه...

در دههٔ ۱۹۰۰ میلادی، هایرام اوتیس و خانواده‌اش به خانهٔ کانترویل نقل مکان می‌کنند. این خانه محلی است که به دلیل حضور شبح سر سایمون کانترویل، سایر صاحبانش را از خود رانده است. اما دختر بزرگ اوتیس، ویرجینیا، با شبح دوست می‌شود و رابطه‌ای ناگهانی بین آن‌ها شکل می‌گیرد. همچنین ویرجینیا عاشق دوک محلی می‌شود، اما شبح به دلیل اختلافات قدیمی خانوادگی با این دوک مخالفت می‌کند. شبح می‌خواهد از سر کلمنجار بیفتد و برای آزادی از این عذاب بی‌پایان به عالم دیگر، ویرجینیا به او کمک می‌کند.