«پروفسور هنری هیگینز» (هریسن) با رفیق زبان شناسش، «سرهنگ پیکرینگ» (هاید-وایت) شرط می بندد که می تواند دختر گل فروش و عامی لندنی، «الیزا دولیتل» (هپبرن)، را به خانمی متشخص بدل سازد که فصیح و بلیغ حرف بزند...

کاباره بر مبنای نمایش موزیکال موفقی در برودوی ساخته می شود و تصویری هولناک و تفکر برانگیز از برلین در دوره ی جمهوری وایمار ارائه می دهد. کارگردانی و طراحی رقص فیلم (طبعاً کار خود فاسی) سبک خاصی دارد. مینه لی آمیزه ای از معصومیت و ناپاکی است و یورک در قالب معمول و بچه محصل وارش در آن سال ها، خوب جا افتاده است. ـ داستان: برلین، اوایل دهه 1930. «سلی بولز» (مینه لی) یکی از نمایشگران کلوب کیت کت با «برایان رابرتس» (یورک) آشنا می شود؛ یک جوان تحصیل کرده ی انگلیسی که برای پیشرفت زبان آلمانی به برلین آمده و با آموزش زبان انگلیسی روزگار می گذراند. آن دو ابتدا دوستی ساده ای را آغاز می کنند اما پس از چندی به هم دل می بازند...

چن چن به دنبال مرگ مرموز استادش به چین باز می گردد. در آنجا او با ژاپنی های نژاد پرستی مواجه میشود، و بر خلاف دوستانش در مقابل ظلم آن‌ها ساکت نمی ماند و با بهره گیری از تخصصش در هنرهای رزمی، در مورد مرگ استادش تحقیق می کند.

پاریس. «کازیمودو»، ناقوس زن بدشکل و بی قواره‌ی کلیسا نتردام، دل باخته‌ی دختری کولی به نام «اسمرالدا» می‌شود و جان او را نجات می‌دهد...