بر اساس داستانی واقعی از سارقان احتمالی بانک بروکلین، جان وویتوویچ و سالواتوره ناتوراله. سانی و سَل به بانکی دستبرد می زنند که اوضاع به سرعت، ناخوشایند شده و به یک وضعیت گروگانگیری و ایستادگی در برابر پلیس تبدیل می شود. همان طور که انگیزه های سانی برای سرقت به آرامی آشکار و همه چیز پیچیده تر می گردد ، سرقت نیز به یک نمایش رسانه ای بدل می شود.

فیلم داستان پسربچه‌ای به نام مایکل را روایت می‌کند که چیزی در باره شغل پدرش نمی‌داند فقط می‌داند که پدرش برای آقای رونی کار می‌کند. آقای رونی وقتی پدر مایکل کودک یتیمی بوده او را پذیرفته و بزرگ کرده‌است. مایکل آن قدر درباره شغل پدرش کنجکاوی می‌کند که متوجه می‌شود آقای رونی یکی از سران مافیای آمریکاست و پدرش هم برای او دست به آدمکشی می‌زند. از طرفی پسر آقای رونی در یکی از شبها بدون اجازه پدرش و دیگر سران مافیا کسی را می‌کشد و

کاراگاه پوآرو در مورد قتل سرمایه داری تحقیق میکند که در قطار و به وسیله خنجری به قتل رسیده است، در حالیکه آن قطار به علت طوفان در کوههای صربستان متوقف شده است...

«داک مکوی» (مکویین) با کمک همسرش، «کارول» (مگرا) و سوداگری فاسد و قدرتمند به نام «جک بنیون» (جانسون) از زندان آزاد می شود تا نقشه ی «بنیون» را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تکزاس عملی کند...

در سال ۱۹۲۶، نویسنده‌ای جوان به نام «آگاتا کریستی» با چالش‌های زندگی شخصی خود دست به گریبان است. با این حال، او تصمیم می‌گیرد معمای قتلی که در دنیای واقعی اتفاق افتاده را حل کند و…