نخستین فیلم دنیرو، درمقام کارگردان، ازهرنظر به موفقیت می رسد؛ ازجمله در تعریف قصه و فضاسازی. فیلم شخصیت هایی زنده و گفت وگوهایی به یادماندنی دارد ودرکل، سرپا و پُرشر وشور است. ـ داستان: دهه 1960، محله ی ایتالیایی نشین در برانکس نیویورک. پسربچه ای به نام «کالوجرو» (کاپرا) همراه با خانواده اش در همسایگی نوشگاهی زندگی می کند که پاتوق «سانی» (پالمینتری) و دارودسته ی مافیایی اش است؛ همان جایی که «لورنزو» (دنیرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد...
سال 1929. «موسولینی» (استایگر)، «ژنرال گراتسیانی» (رید) را به سمت فرماندار لیبی منصوب می کند؛ جایی که اعراب بادیه نشین تاکنون در برابر استعمار ایتالیا مقاومت کرده اند. ورود «گراتسیانی» با حمله ای به رهبری «عمر مختار» (کویین) هم زمان می شود که در آن به نیروهای ایتالیایی تلفات و خسارات سنگینی وارد می شود...
فیلمیاست درام و مربوط به زندان آمریکایی به کارگردانی استوارت روزنبرگ در ۱۹۸۰ است. فیلم داستان هنری بروبیکر با ایفای نقش رابرت ردفورد است که به تازگی به ریاست زندانی منصوب شدهاست. او میکوشد تا نظام کیفری فاسد و خشن حاکم بر زندان را پاکسازی کند. بروبیکر در پنجاه و سومین دوره جوایز اسکار نامزد جایزهٔ بهترین فیلمنامهٔ غیراقتباسی شدهبود.