«آلیسشا هیوبرمن» ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده، به «دولین» ( گرانت )، مأمور مخفى امریکایى دل می‏بازد. دولین، آلیشا را به کمک می‏طلبد و او هم می‏پذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با «الکساندر سباستیان» ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند...

«ستوان فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریایی با زنی به نام «سوزان» (یانگ) آشنا می شود. در حالی که متوجه می شود «سوزان» محبوبه ی وزیر دفاع، «دیوید برایس» (هاکمن) نیز هست. خیلی زود «سوزان» به قتل می رسد و «تام» یقین پیدا می کند که «دیوید» قاتل است…

داستان در مورد دامینیکا اگروای بالرین است، که بعد از آشنایی با مدرسه ای مخفی که یه سرویس اطلاعاتی محرمانه برای روسیه است و به جوان هایی که با استعداد هستند آموزش می دهند تا چگونه از ذهن و بدن خودشان به عنوان سلاحی قدرتمند استفاده کنند می رود، بعد از کامل شدن آموزشش او را به ماموریتی می فرستند که در اولین ماموریت خود با ماموری از سی آی ای ملاقات می کند، او کسی است که برای هر دو کشور تهدیدی جدی به شمار می رود ولی…

اولین سالت یک مامور سیا است تا اینکه به او اتهام جاسوسی برای روسیه را میزنند. سالت مجبور میشود که از مافوق هایش بگریزد تا بیگناهی خود را ثابت کند. وی با بکار گرفتن تمامی تخصص ها و تجاربی که در طی سالها بعنوان مامور مخفی کسب کرده، باید بتواند علاوه بر گریز از دست دولت، بیگناهی خود را نیز ثابت کند.

«دیوید پولاک» (پک)، پروفسور امریکایی آشنا با زبان های باستانی، حین بازدید از آکسفورد، نقشی کلیدی در نقشه ی کشف رمز یک پیغام سری به خط هیروگلیف پیدا می کند. به دستور نخست وزیر یک کشور خاورمیانه او را می ربایند و از او می خواهند تا برای حفظ صلح جهانی، جاسوسی غول نفتی، »بشراوی« (با دل) را بکند

یک ادمکش حرفه ای جاناتان هارملوک ( کلینت ایستود ) توسط فردی ناشناس ماموریت پیدا میکند تا یک دانشجو و یک کلکسیونر و یک استاد دانشگاه را به قتل برساند وی که بعلت سالها دوری از این حرفه بسیار اماتور شده است تحت تمرین های سخت قرار گرفته تا خودرا برای این ماموریت اماده کند و ...