مارکوس و کوین کوپلند، دو برادر و مأمور افبیآی، بهطور تصادفی یک عملیات دستگیری قاچاقچیان مواد مخدر را خراب میکنند. برای جلوگیری از اخراج شدن، مأموریتی را برای همراهی دو همصحبت اعیانی به همپتونز میپذیرند. اما زمانی که دخترها در یک تصادف رانندگی از قیافه میافتند، از رفتن امتناع میکنند. مارکوس و کوین که گزینه دیگری ندارند، تصمیم میگیرند خود را جای خواهرها جا بزنند و از مردان سیاهپوست به زنان ثروتمند سفیدپوست تبدیل شوند.
«کارآگاه فرانک کلر» (پاچینو) که از همسرش جدا شده و بیست سال است که با نیروی پلیس نیویورک همکاری دارد، مأمور پی گیری پرونده ی قتل مردی می شود که با شلیک به سرش کشته شده، در حالی که نوار ترانه ی «دریای عشق» در ضبط صوتش بوده...