در طول آغاز سالهای رکود بزرگ، زندگی در دریای مدیترانه و سواحل اطراف آن بسیار دشوار شده بود. غارت و تاخت و تاز دزدان هوایی بسیار زیاد شده، بنابراین به وجود محافظان ماهر نیاز است. یک از بهترین محافظان یک خوک بنام «پورکو روسو» است که زمانی انسان و یک خلبان درجه یک در زمان جنگ جهانی اول بوده است او حالا به کسانی که دچار تنگدستی شدهاند بدون هیچ گونه چشمداشتی کمک میکند...
امپراطور کوزکو توسط مکر و حیله وزیر بدجنسش تبدیل به شتر شده است و اکنون باید به کمک شتربانی مهربان به نام پاچا دوباره امپراطوری از دست رفتهاش را بازیابد و به تاج و تخت بنشیند…
جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.
«لیلو» دختری تنها و اهل هاوایی است که یک سگ کوچک زشت را برای نگهداری قبول میکند و او را «استیچ» مینامد…
هیدز با نیروی شیطانیش، هرکول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می کند و به زمین میفرستد و تا زمانی که هرکول قهرمان واقعی نشود، نمیتواند نزد خدایان بازگردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق میشود تا شهر را از وجود هیولایی غولآسا نجات دهد و در این میان عاشق مگ (به انگلیسی: Meg) می شود که…
دو سگ خالدار به نامهای پانگو و پردیتا صاحب ۱۵ توله میشوند. زن شیطان صفتی به نام کرولا که به شدت به پالتو پوست علاقه دارد درصدد برمیآید تا تولهها را برباید و از پوستشان پالتو درست کند، اما پانگو و پردیتا با کمک سگهای دیگر…
بچه گربهای سر راهی توسط مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست شهر سنت ریکاردو پیدا شده و بزرگ میشود. این بچهگربه در این مرکز با یک تخممرغ به نام هامتی الکساندر دامتی آشنا میشود و با یکدیگر پیمان برادری میبندند. از همان کودکی آن دو در جستجوی لوبیای سحرآمیز بودند و برای بهدست آوردن آن دست به هر کاری از جمله سرقتهای کوچک و سر انجام بزهکاری میزدند.