هیدز با نیروی شیطانیش، هرکول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می کند و به زمین می‌فرستد و تا زمانی که هرکول قهرمان واقعی نشود، نمی‌تواند نزد خدایان بازگردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق می‌شود تا شهر را از وجود هیولایی غول‌آسا نجات دهد و در این میان عاشق مگ (به انگلیسی: Meg) می شود که…

یک روباه مهربان و دادرس به نام رابین هود در جنگل‌های شروود به همراه دوستانش زندگی می کند. رابین هود از افراد پولدار و سرشناس دزدی می‌کند تا به فقرا کمک کند. یک روز بر حسب اتفاق داروغه متوجه می‌شود که این دزد معروف رابین هود است و با تمام افرادش سعی می‌کند تا رابین هود را دستگیر کند و…

دختر نوجوانی به نام آلیس وارد دنیایی جادویی شده. آیا او می‌توان به خانه بازگردد؟ نه تا زمانی که ملکه قلب‌ها جلوی راه او را گرفته است…

دو سگ خالدار به نام‌های پانگو و پردیتا صاحب ۱۵ توله می‌شوند. زن شیطان صفتی به نام کرولا که به شدت به پالتو پوست علاقه دارد درصدد برمی‌آید تا توله‌ها را برباید و از پوستشان پالتو درست کند، اما پانگو و پردیتا با کمک سگ‌های دیگر…

اِلا دختر زیبایی است که به تازگی مادر خود را از دست داده است و حال باید نامادری پلید و دو دختر عجیبش را در کنار خود بپذیرد. دیری نمی‌گذرد که پدر اِلا نیز از دنیا می‌رود و او بیش از پیش مورد ظلم نامادری و دو خواهرخوانده‌اش قرار می‌گیرد. سیندرلا که پژمرده و آسیب‌پذیر شده، در جنگل با مرد غریبه‌ای آشنا می‌شود که مسیر زندگی‌اش را به طور کامل دستخوش تغییر می‌نماید…

شخصی تاج پادشاه نپتون را دزدیده است و کسی هم به طور مشخص نمی‌داند که این فرد کیست. اما به نظر می‌رسد که کار آقای کراب باشد. آقای کراب رئیس باب اسفنجی داستان ماست. بنابراین داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که همه فکر می‌کنند آقای کراب متهم اصلی داستان است. از طرفی آقای کراب حاضر است بمیرد اما به ترفیعی که همیشه منتظر آن بوده و حتی در رؤیاهایش به آن فکر می‌کرده برسد. باب اسفنجی هم برای کمک به رئیسش همه کار می‌کند. دوست باب اسفنجی به نام پاتریک مأمور می‌شود که به شهر صدفی رفته و اگر می‌تواند تاج پادشاه را دوباره بازسازی کند و با این کار زندگی آقای کراب را نجات دهد و…

بچه گربه‌ای بی‌خانمان به نام اولیور در خیابان‌های نیویورک سرگردان است و به گروهی از سگ‌های بی‌خانمان که از دیگران دزدی می‌کنند می‌پیوندد. در این دنیای تبهکارانه او با دختری ثروتمند به نام جنی آشنا می‌شود و زندگی‌اش برای همیشه تغییر می‌کند…

"دارکمن" و "دورانت" بازگشته اند و مانند همیشه از هم متنفر هستند.اینبار "دورانت" نقشه دارد تا به وسیله سلاحی پیشرفته معاملات مواد مخدر شهر را در دست بگیرد."دارکمن" مجبور است وارد میدان شود و او را برای همیشه متوقف کند..

دارکمن برای ادامه تحقیق خود بر روی پوست مصنوعی احتیاج به پول دارد به همین دلیل مقداری پول از پیتر روکر قاچاقچی مواد مخدر سرقت می کند.روکر که می خواهد منبع قدرت دارکمن را پیدا کند از دکتر زیبا اما شیطان صفت خود برای به دام انداختن او استفاده می کند...