ژوئن سال 1972، در ستاد فرماندهی دموکرات ها در دل مجموعه ی واترگیت درواشینگتن، پنج سارق با وسایل مدرن استراق سمع دستگیر می شوند و پی گیری ماجراتوسط دو گزارش گر روزنامه ی واشینگتن پست، «باب وودوارد» (ردفورد) و «کارل برنستاین» (هافمن) پس از چندی منجر به استعفای «رئیس جمهور نیکسن» می شود...

در آینده‌ای نه چندان دور، یک گروه از خبرنگاران جنگی تلاش می‌کنند در حین گزارش حقیقت، زنده بمانند در حالی که ایالات متحده در آستانه‌ی جنگ داخلی قرار دارد.

«ایتان هانت» باید با یک دلال اسلحه خطرناک رو در رو شود، در حالی که مجبور است هویت‌اش را مخفی نگه دارد.

سازمان بین المللی جنایی، اسپکتر، به دنبال راه انداختن جنگ جهانی سوم است. اما «جیمز باند» (کانری) وارد عمل می شود و خیلی زود مرکز فرماندهی دشمن در اطراف آتشفشان خاموشی را شناسایی می کند...

«جیمز باند» (مور) مأموریت می یابد تا برای تحقیق درباره ی فعالیت های غیرقانونی مرد متنفذ و مرموزی به نام «اسکارامانگا» (کریستوفر لی) به شرق دور برود...

«الیوت کارور» (پرایس)، غول رسانه ها، می کوشد تا با ایجاد مناقشه میان انگلستان و چین، سومین جنگ جهانی را به راه بیندازد و به اهداف جاه طلبانه ی خود دست پیدا کند. «جیمز باند» (برازنان) نیز چهل و هشت ساعت فرصت دارد تا جلوی او را بگیرد...

کاراگاه الکس کراس همکار خود را از دست می دهد، به همین دلیل از کارش کنار می کشد، ولی روزی فردی که با او خصومت شخصی دارد دختری را گروگان می گیرد و او مجبور به بازگشت به شغل خود می شود ...

این فیلم 20 امین قسمت از سری فیلمهای جمیز باند می باشد . جیمز باند در حین یک ماموریت در مرز کره توسط ماموران دستگیر می شود . او 14 ماه زندان و شکنجه را تحمل می کند تا اینکه نهایتاً در یک معامله تبادل جاسوس آزاد می شود . اما او بدنبال انتقام گرفتن از شکنجه گران خود است و برای این منظور عازم هاوانا در کوبا می شود . در آنجا او با یک مامور مخفی سیا به نام جینکس (با بازی هالی بری) آشنا می شود . جینکس نیز در پی یافتن همان افراد است اما هدف متفاوتی دارد . در ادامه آنها در تعقیب فردی به اسم زائو به ایسلند می روند . باند در آنجا با میلیاردر خبیثی به اسم گریوز آشنا می شود...