سال ۱۹۳۵. برایونی تالیس فرزند ۱۳ ساله خانواده ای مرفه، با متهم کردن معشوق خواهر بزرگترش به جرمی که مرتکب نشده، سرنوشت زندگی خیلیها را بکلی تغییر میدهد. بر اساس رمان عاشقانه انگلیسی، نوشته «یان مک ایوان».
در پاریس سارق جواهرات تشنه به خون "راجر سرتت" بوسیله یک گروه مافیای سیسلی از بازداشت پلیس فرار می کند و...
“ژان وال ژان “مردی فرانسوی که به خاطر سرقت نان دستگیر میشود از دست افسر پلیسی به نام “جاورت” فرار میکند. این تعقیب و گریز زندگی هردوی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد…
“ژان والژان” که از زندان آزاد شده. آماده آغاز زندگی شرافتمندانه ای می شود.چند سال بعد او تبدیل به یک مالک پولدار می شود.قول او به فاحشه ای در حال مرگ مبنی بر نگهداری از فرزند او باعث به وجود امدن جریانی می شود که بازرسی که سالها در پی یافتن”والژان” است.او را پیدا کند.”والژان” اینبار به همراه یک کودک شروع به فرار از دست بازرس می کند. سالها بعد…
“ژان والژان” که متهم به جرم کوچکی شده، بقیه عمر خود را محکوم است و توسط افسر پلیس بی رحمی به نام “ژاور” تحت تعقیب است…