«لِستر» نزدیک به 14سال است که برای مجلهای مطلب مینویسد. او که از شرایط شغلی خود ناراضیست در زندگی زناشویی و خانوادگی خود نیز دچار مشکل میباشد و نمیتواند با همسر و دخترش ارتباط برقرار کند. درحالیکه «لِستر» انگیزهاش را کاملا از دست داده، به صورت اتفاقی با دیدن دختری نوجوان به نام «آنجلا»، به او علاقمند شده و انگیزهای برای زندگی پیدا میکند.
هنگامی که مسئولان یک شرکت حقوقی از ابتلای یکی از وکلای شان، «اندی بکت» (هنکس)، به بیماری ایدز و همجنس خواه بودنش آگاهی می یابند، او را به دلایل ساختگی اخراج می کنند. «اندی» قصد دارد شرکت را به دلیل رفتار ناعادلانه و تبعیض آمیز به دادگاه بکشد، دست یاری به سوی وکیلی سیاه پوست به نام «جو میلر» (واشینگتن) دراز می کند.