در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی‌شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می‌برد و پله‌های ترقی را طی می‌ کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی‌داند.

در یک گالری هنری در پاریس دلال ثروتمند آثار هنری بطور اتفاقی یک اثر خالکوبی شده را روی بدن شخصی بنام “لوگران” میبیند. او این بدن خالکوبی شده را به دو دلال آمریکایی میفروشد و حال تلاش میکند تا به هر نحوی شده خالکوبی را از بدن آن شخص از بین ببرد…