در نزدیکی مرز ترکیه و ایران "سوران" پسر سیزده ساله‌ای است که علاوه بر نصب آنتن سردسته گروهی از بچه‌های دهکده نیز است. تا اینکه "آگرین" به همراه برادر خود وارد دهکده می‌شوند و...

"قیصر" به انتقام قتل برادرش "فرمان" و مرگ خواهرش که مورد تجاوز قرار گرفته است، عاملین را که برادران "آق منگل" هستند یکی پس از دیگری به قتل می‌رساند و خود نیز در پایان به ضرب گلوله‌ی پلیس از پای درمی‌آید.