هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری می‌کند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری می‌آید.

داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خاله‌اش زندگی می‌کند، زیرا پدر و مادرش سال‌ها قبل در یک تصادف کشته شده‌اند. هری پاتر که در این ۱۰ سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می‌یابد که بزرگ‌ترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.

هری در چهارمین سال تحصیلش، به طور مرموزی به عنوان یکی از مسابقه‌دهندگان در یک رقابت خطرناک میان سه مدرسه‌ی جادوگری انتخاب می‌شود.

هری پاتر دومين سال تحصيلی‌اش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع می‌کند اما يک موجود اسرار آميز در مدرسه در کمين اوست. صداهای شيطانی از ديوارها بگوش می‌رسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق می‌افتد.

هری پاتر در سال ششم هاگوارتز تحصیل می‌کند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا می‌کند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاس‌های خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت می‌پردازند.

هری پاتر در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است. وزارت سحر و جادو باور نمی‌کند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار می‌گذارد.

ساحره ای به همسایه خود علاقه مند است اما از نامزد او تنفر دارد.به همین دلیل او را افسون می کند تا دوستش داشته باشد اما متوحه می شود واقعا عاشقش شده است و...

به نظر می رسد کارآگاه هافمن آخرین فرد زنده‌ای است که میراث جیگساو را ادامه می‌دهد. اما هنگامی که راز او تهدید می‌شود، او باید به شکار برود تا تمام سرنخ‌های باقیمانده را از بین ببرد.

ری والر بازیکن سابق بیسبال که به‌دلیل یک بیماری فرساینده مجبور به بازنشستگی زودهنگام شده است به‌همراه همسر و دو فرزندش به خانه جدیدی نقل مکان می‌کند. او امیدوار است که استخر حیاط پشتی برای بچه‌ها سرگرم کننده باشد و تن‌درمانی برای خودش فراهم کند. با این حال، یک راز تاریک از گذشته خانه به‌زودی نیروی شرورانه‌ای را آزاد می‌کند که خانواده را به اعماق وحشت گریز‌ناپذیر می‌کشاند.