آخرین قسمت مجموعه (از نظر داستانی). در حالی که «دارت ویدر» مشغول ساختن یک ستارهی مرگ جدید و اصلاح شده در مدار سیارهی «اندور» است، «لوک اسکای واکر» (همیل)، R2D2 و C3PO را با پیغامی برای مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سیارهی تاتویین میفرستد که «هان سولو» (فورد) را اسیر کرده است...
«هیکاپ» که سرزمینش مدام مورد حمله اژدهایان قرار میگیرد و مردم این سرزمین شجاعانه به جنگ با اژدهایان میپردازند. ولی هیکاپ توانایی جنگیدن با آنان را ندارد و حتی اگر هم داشته باشد، (به خاطر جسته کوچکش) اجازه ندارد اینکار را بکند. در این بین، اژدهایی وجود دارد بنام «خشم شب» که از همه اژدهایان دیگر خطرناکتر و وحشتناکتر است که هیچ وایکینگی تا بحال موفق به کشتن او نشدهاست. هیکاپ که پدرش رئیس وایکینگها است، یک شب که اژدهایان حمله کرده بودند، مخفیانه به کمین اژدهایی مینشیند و بطور اتفاقی یک خشم شب را بدام میاندازد و …
هری پاتر در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است. وزارت سحر و جادو باور نمیکند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار میگذارد.
در سال ۱۹۹۵ «مارتی مک فلای» یک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دریافت میکند، و محتویات نامه به مارتی کمک میکند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم میرود و توجه میشود که دوستش به دست ارازل و اوباش افتاده است و ...
سن فرانسیسکو، «بازرس هری کالاهان» (ایست وود) که به خاطر خشونتش معروف به «هری کثیف» است می کوشد تا شریک قاتل روانی (رابینسن) را از سر جامعه کم کند...
ست گكو (جرج كلونی) و برادر كوچكترش (كوئنتین تارانتینو) پس از اینكه سرقت مسلحانه خونینی را در تگزاس انجام می دهند، تصمیمی دارند از مرز گریخته و وارد مكزیك شوند. آنها یك كشیش و دو فرزندش را گروگان می گیرند تا آنها را از مرز عبور دهند. آنها غروب آن روز و پس از عبور از مرز به یك كلوب می رسند كه افراد مشكوكی در آنجا هستند. آنها تصمیم می گیرند شب را در آنجا سپری كنند اما پس از مدتی پی می برند كه صاحبان آنجا عده ای خون آشام هستند و اکنون برای نجات جانشان بایستی با آنها مقابله كنند.
«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهی ضربتی می ربایند و «باند» در جست و جوی قضیه به خود او مظنون می شود.