کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا میشود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مأمور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو میروند. تا اینکه یک کارآگاه حرفهای از سئول میآید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آنها سرنخهایی از این قاتل سریالی بهدست میآورند...
فیلمنامه بدل را می توان تلفیقی از طرح داستانی دو فیلم سرگیجه و پنجره عقبی آلفرد هیچکاک دانست. موسیقی متن پینو دوناجو نیز در اغلب صحنه ها شنیدنی است. ـ داستان: یک بازیگر درجه چندم فیلم های ترسناک به نام جیک، به دلیل بیماری کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای بسته) از کار اخراج می شود و پس از آنکه به بی وفایی همسرش نیز پی می برد، زندگیش را رها می کند تا در آپارتمان یکی از دوستانش ساکن شود. کمی بعد او پشت تلسکوب کنار پنجره آپارتمان، شاهد.....
«فرانک وایت» (واکن)، سردسته ی یک باند قاچاقچی مواد مخدر به تازگی از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ی فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندی تبدیل شده، تصمیم می گیرد دینش را به شهر ادا کند و تصمیم می گیرد یک بیمارستان عمومی چندین میلیون دلاری در یکی از فلاکت بارترین محله های بروکلین احداث کند اما با پیدا شدن سر و کله اراذل و اوباش «فرانک» دوباره آن خون خوار قبل می شود . . .
"وینسنت لامارسا"، که پدرش در دهه ۱۹۵۰ به جرم ربودن یک کودک اعدام شده، بزرگ شده و به عنوان افسر پلیس مشغول بکار می شود اما مدت کمی بعد متوجه می شود پسرش یک قاتل است...