«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.
دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه میکنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکههای روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکههای نور میپردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....
آوريل سال ۱۸۶۱، عمارت عظيم تارا در آتلانتا. « اسكارت اوهارا » ( لى ) در مىيابد كه مرد رؤيايىاش، « اشلى ويلكس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى هميلتن » ( د هاويلند ) ازدواج كند. اما از طرف ديگر « رت باتلر » ( گيبل ) عضو بدنام يك خانواده ى ثروتمند ساكن چارلستن دلباخته ى « اسكارلت » سرزنده مىشود و در او ويژگىهايى شبيه به خود پيدا مىكند.
دختری و پسری با تفکر های اجتماعی متفاوت در طول سفر خود با کشتی تایتانیک عاشق هم دیگر می شوند آنها می خواهند بعد از سفر با هم ازدواج کنند اما …. حواشی فیلم : تایتانیک فیلمی حماسی-عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی جیمز کامرون ساخته شده در سال ۱۹۹۷ کمپانیهای پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. فیلمنامه تایتانیک آمیزهای از واقعیت و افسانهاست. بسیاری از منتقدان این فیلم را ستودهاند و آن را در زمره برترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان قرار دادهاند. از لحاظ فروش نیز این فیلم یک پدیده بود و در سال ۱۹۹۷ با ۱٫۸ میلیارد دلار فروش به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای جهان در زمان خود شد. در حال حاضر این فیلم بعد از فیلم آواتار دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان است. در سال ۲۰۱۲ نیز به مناسبت صدسالگی غرق شدن تایتانیک، کامرون نسخه سه بعدی این فیلم را روانه گیشهها کرد. اکران دوباره این فیلم نیز با فروش نزدیک به ۴۵۰ میلیون دلاری همراه بود، که سرانجام این فیلم توانست به فروش ۲٫۱۸۵ میلیارد دلاری برسد. و به دومین فیلمی تبدیل شود که بیش از دو میلیارددلار فروش داشته است.
هزار توی پن" فیلمی است فانتزی تاریک به زبان اسپانیایی محصول سال ۲۰۰۶ میلادی که گیرمو دل تورو نویسندگی و کارگردانی آن را به عهده دارد. اوفلیا (ایوانا باکرو)، دختر بچهای که با مادر باردار و ناپدریاش، یک نظامی فاشیست، در زمان جنگهای داخلی دوران ژنرال فرانکو، دیکتاتور اسپانیا زندگی میکند. او روزی حشرهای شبیه یک پری میبیند که او را به یک «هزارتو» اسرارآمیز هدایت میکند که به دنیای زیرزمینی ختم میشود. اینجاست که وی با یک فان برخورد میکند و در دنیای خیال و واقعیت ماجراهایی را پشت سر میگذارد...
«آلوی سینگر» (آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگی می کند. او وقتش را صرف کار حرفه ای، رفتن به سینما و مراجعه به روان کاو می کند. تا این که در سال ۱۹۷۵، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، «آلوی» با دختری به نام «آنی هال» (کیتن) آشنا می شود...
اوایل قرن بیستم. «کارن دینسن» (اسرتیپ) که از محدودیت های اجتماعی به تنگ آمده، با «بارون برور بلیکس» (براندائر) ازدواج می کند. این دو قرار است دانمار را به مقصد یک مزرعه ی دام پروری در آفریقای شرقی ترک کنند. چندی بعد در راه سفر به نایروبی و ملحق شدن به «بارون»، «کارن» با ماجراجویی انگلیسی به نام «دنیس فینچ هاتن» (ردفورد) آشنا می شود...
جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...