در دیری که روی دریاچهای شناور است، پسربچهای زیر نظر راهب بودایی پیری آموزش میبیند. سالها میگذرد و پسر بچه، که حالا راهبی هفده ساله شده به دختر بیماری که مادرش او را به معبد آورده، دل میبازد و در پی دختر میرود. سالها بعد راهب که سی سال از عمرش گذشته، از چنگ قانون میگریزد و به معبد پناه میبرد؛ چون به خاطر دختر - که او را ترک کرده - مرتکب قتل شده است. اما پلیس او را دستگیر میکند. چند سالی دیگر نیز میگذرد و همان راهب، حالا چهل و خردهای ساله، به دیر باز میگردد...
داستان آگوجیه، یگان تماما زن از جنگجویان که از پادشاهی آفریقایی داهومی در دهه 1800 با مهارتها و خشونتی متفاوت از هر چیزی که جهان تا به حال دیده محافظت میکرد و فرمانده نانیسکا در حالی که نسل بعدی سربازان را آموزش میدهد و آنها را آماده میکند برای نبرد با دشمنی که مصمم به نابودی شیوه زندگی آنهاست.
"هری استریت" نویسنده ای است که در سفری به کوههای کلیمانجارو بر اثر عفونتی در حال مرگ زندگی خود را دورباره مرور می کند و...