«جیک هویت» (هوک) پلیس تازه کاری است که می خواهد به بخش ضد قاچاق مواد مخدر پلیس لس آنجلس به فرماندهی «سرگرد آلونزو هریس» (واشینگتن) بپیوندد. «هریس» قبول کرده که پیش از پیوستن «جیک» به واحدش، او را امتحان کند و یک روز هم راه هم سوار بر ماشین پلیس اش شهر را زیر پا بگذارند...
رایان اونیل در این فیلم درنقش یک راننده فوق العاده حرفهای است که در فیلمهای سینمایی نقش بدلکار را بازی میکند. البته او به گروههای خلافکار و سارق نیز به عنوان راننده در تعقیب و گریزها کمک میدهد. پلیسی به نام درن به دنبال دستگیر کردن راننده است. راننده تصمیم دارد از این حرفه خداحافظی کند، اما پلیس میخواهد به هر شیوهای شده او را دستگیر کند. پلیس یک گروه خلافکار را مجبور میکند تا یک سرقت مشترک با راننده انجام دهند.
صحنه هاى تعقيب و گريز فيلم كه با دقت زیاد بر جزييات و مكانيكى اجرا مىشوند، سرشار از احساسات شخصيتها هستند. کلود سوته با این فیلم به دليل توانايى فضاسازى، شخصيتپردازى و تعريف داستانى روان در مرزى قرار گرفت كه پس از آن مىتوانست فيلمسازى ممتاز شود. [نسخه Criterion] ـ داستان: گنگسترى به نام » آبل « ( ونتورا ) از زندگى در ايتاليا خسته شده و قصد دارد پس از آخرين سرقتش، دست همسر و دو پسرش را بگيرد و به فرانسه بازگردد....
در آتن ، مجموعه ای از زمردها توسط تیمی از سارقین به سرقت می رود که با عبور از سد امنیتی (آزاد) سرقت می شود. همه چیزخوب پیش می رود تا اینکه کشتی که با آن برنامه ریزی فرار کرده اند از دست ندهند. یک رئیس پلیس( آزاد) را تعقیب می کند در حالی که منتظر است تا کشتی بعدی از راه برسد.
هویان سوی چین (جت لی) استاد هنرهای رزمی و مامر پلیس چین برای همکاری با پلیس فرانسه، وارد پاریس می شود. ولی ناگهان با توطئه ای که همکار فرانسوی او (چکی کاربو) تدارک دیده شده بود، روبرو می شود…
«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد...