پس از اینکه مردان حریص ادموند دانتس را به خاطر تحویل نامه‌ای از روی سادگی که به وی سپرده شده بود، به‌ ناحق به ‌مدت ۲۰ سال زندانی کردند، او فرار می‌کند تا انتقام خود را از آنها بگیرد.

ماجراهاى زندگى «دزیره کلارى» ( سیمونز ) که زمانى قرار بود همسر «ناپلئون بوناپارت» ( براندو ) شود، اما ناکام ماند و با «ژنرال برنادوت» ( رنى ) ازدواج کرد و ملکهء سوئد شد.

رتش اسپانیا در جنگ با نیروهای فرانسوی عقب‌نشینی می‌کند و توپ عظیمی را به جا می‌گذارد. “سروان ترامبول” انگلیسی (گرانت) مأمور بازپس‌گیری آن می‌شود و با کمک “میگل” (سیناترا)، رهبر چریک‌های اسپانیائی توپ را پس می‌گیرد. اما “میگل” اصرار می‌کند که از آن برای گلوله‌باران قلعه‌ای استفاده کنند که به تصرف فرانسوی‌ها در آمده است و “ترامبول” با بی‌میلی می‌پذیرد. در این بین “ترامبول” مجذوب “خوآنا” (لورن)، یار “میگل” می‌شود و مثلثی عاطفی شکل می‌گیرد…