در آیندهای بسیار دور، بخش بزرگی از جهان توسط جنگلهایی با گیاهانی که مانند قارچهای سمی هستند و از خود گازی بسیار سمی پخش میکنند بلعیده شده است. انسانهایی که باقی ماندهاند نزدیک این قارچهای سمی و هیولاهای حشره مانند بسیار بزرگی که این جنگلها زیستگاه آنها است، زندگی میکنند. یکی از حکومتهای انسانها به نام دره باد است که در صلح و آرامش زندگی میکنند آنها پرنسس خود بنام Nausicaa و پدرش که پادشاه این کشور است را بسیار دوست میدارند، اما آرامش آنها زمانی که با دسیسههای کشور همسایه که کشوری بزرگ و طالب جنگ است رو به نابودی است. اما Nausicaa پتانسیلهای پنهانی دارد که ممکن است سرنوشت این سرزمین را تغییر دهد.
سال ۲۰۸۶. سياره ي مريخ به مهاجرنشين زمينيان تبديل شده است. «داگلاس کواييد» (شوارتسنگر)، کارگر ساختماني، هم راه همسرش «لوري» (استون)، زندگي مرفهي دارد؛ اما هر شب کابوسي در مودر سفرش به مريخ مي بيند...
دانشمندی در حال ساخت روباتی کوچک با پوشش کتان (شبیه پارچهی گونی) است و داستان با برخاستن روبات کوچکی (شماره ۹) در آینده شروع میشود. در طول فیلم بیننده از نابودی دنیا و انسانها توسط ماشینها و رباتهایی که توسط انسان ساخته شده آگاه میشود. به نظر میرسد در پایان دنیا جز برخی رباتهای فلزی تنها چند ربات با پوشش کتان وجود دارند که آنها نیز در هراس از رباتهای فلزی زندگی میکنند و شماره ۹ نام آخرین ربات کتانی است که بعد از سالها بیدار شده و به جمع این رباتها پیوسته است و در تلاش است تا دوستانش را نجات دهد و دلیل ساخت خود و دوستانش را متوجه شود. داستان ۹ پر از کلیدهایی است که بایستی توسط بیننده رمزگشایی شوند…
مرد جوانی میفهمد که برای تضمین بقای بشریت بایستی یک کشتی زمینی پنهان را بیابد، قبل از اینکه بدست گونههای بیگانه دشمن بیافتد…
پسر پادشاه و جنگجویان صحرا در برابر امپراتور کهکشانی و کینه جویی بد پدرش می ایستند . هنگامی که پدر خود را و خود را در بیابان دنیا آزاد تنها می بیند به فکر انتقام از حکومت امپراتوری می افتد .