فیلم در صحنههای اولیه مخاطب را به سال ۲۰۲۹ میبرد؛ دورانی که در بحبوحه جنگ هستهای، ماشینها و روباتها عملاً کنترل زمین را به دست گرفتهاند و مشغول نابود کردن آخرین انسانهای باقیمانده هستند. نابودگر (آرنولد شوارزنگر) که یک سایبورگ یا ربات انساننما است، به سال ۱۹۸۴ فرستاده میشود تا زنی جوان به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) را که مادر جان کانر ناجی بشریت در جدال با روباتها خواهد بود بکشد. به دنبال او نیروهای انسانها نیز …
پسر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است.
این فیلم داستان ۸ زوج متفاوت در آستانه کریسمس در لندن و قصه مرتبط عشقشان را روایت می کند...
تولد ۲۱ سالگی الکس است، اما او در نوبت آخر شب در شهربازی سرپوشیده گیر افتاده است. دوستانش تصمیم میگیرند او را غافلگیر کنند، اما یک قاتل نقابدار که لباس میکی ماوس پوشیده، تصمیم میگیرد بازی خودش را با آنها شروع کند که الکس باید از آن جان سالم به در ببرد.