اوئن ترزدی” (فاندا) فرماندهی دژآپاچی، یکی از دورافتاده‌ترین پادگان‌های نظامی در آریزونا را برعهده می‌گیرد. او با سرخ‌پوستان رفتاری تحقیرآمیز دارد، به هنگام عبور قبیله‌ای آپاچی به مقصد مکزیک، به آنان فرمان بازگشت می‌دهد، اما در مبارزه‌ای که در می‌گیرد، سواره نظام تحت فرماندهی او به کلی از بین می‌رود…

زنی زیبا سه ماجراجوی آمریکایی را استخدام می کند تا همسرش را که در یکی از غارهای منطقه سرخپوستان گرفتار شده نجات دهند...

"جوئی"، به منظور خرید اسلحه برای مردمش که به طور وحشیانه توسط دولت مورد تهاجم قرار گرفته اند، به یک بانک دستبرد می زند. فیلم داستان فرار او به مکزیک و تعقیب شدنش توسط یک کلانتر را روایت می کند...

شان کنری شالاکو ، راهنمایی در غرب قدیمی است که مجبور است یک دسته شکارچی اشرافی انگلیسی را از سرخپوستان و راهزنان نجات دهد.