داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و ...
"توماس کراون" به عنوان یک کارآگاه جنایی در مورد مرگ دختر خود تحقیق می کند.او نه تنها زندگی مخفیانه او، بلکه یک توطئه دولتی را آشکار کرده و با ماموری که قصد دارد مدارک را نابود سازد روبرو می شود...
فرانک مارتین باید دختر ربوده شده یک مقام دولتی را به شخصی تحویل دهد، ولی در مابین راه عواطف و احساسات فردی وی باعث بروز مشکلاتی در انجام مأموریتش میشود...