»مت دریتن« (تریسی)، ناشر روزنامه ی آزادی خواه و همسرش »کریستینا« (هپبرن)، صاحب یک گالری هنری، از شهرندان سرشناس سن فرانسیسکو هستند. روزی دخترشان »جویی« (هاوتن) به همراه »جان پرنتیس« (پواتیه) پزشک سیاه پوست از تعطیلاتش در هاوایی باز می گردد. آن ها 10 روز است که با هم آشنا شده اند و حالا قصد ازدواج دارند...

این فیلم دومین قسمت از سه‌گانه فیلم‌هایی در مورد مشغله‌های جامعه فرانسوی است و داستان مردی لهستانی را به تصویر می کشد که همسر فرانسوی‌اش قصد دارد از او طلاق بگیرد.

جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...