«لنس» جاسوسی خونسرد و جذاب است و «والتر» محقق جوانی است که گجتهای لنس را اختراع میکند و دستیار اوست. آنها پس از پیشامدی غیرمنتظره باید راهی برای نجات دنیا بیابند ...
یک موجود افسانهای به نام «یتی» میخواهد پیش خانواده خودش برگردد ...
گورو تبهکاری است که با شنیدن خبر دزدیده شدن هرم بزرگ جیزه تصمیم میگیرد تا برای تحت تأثیر قرار دادن رئیس بانکی که از آن برای کارهایش وام میگیرد، ماه را بدزدد…
فیلم دربارهی شیری جوان به نام سیمبا میباشد که فکر میکند باعث مرگ پدرش شده است و به همین منظور از هویتش به عنوان پادشاه آینده فرار میکند. اما…
وقتی اختراع اسرارآمیز ون هلسینگ، «پرتو هیولاسازی» به هم میریزد، دراک و دوستان هیولاییاش همگی به انسان تبدیل میشوند و جانی تبدیل به یک هیولا میشود. در بدنهای جدید و نامتناسب خود، دراک، از قدرتهایش سلب شده، و جانی پرجنبوجوش، عاشق زندگی بهعنوان یک هیولا، باید با هم متحد شوند و قبل از اینکه دیر شود، و قبل از اینکه یکدیگر را دیوانه کنند، در سراسر جهان در جستجوی درمان باشند…
«زابابا» نوه دختری پادشاه کییف میخواهد با پیک بی دست و پایی ازدواج کند. پادشاه برای جداکردن آن دو از هم، پسر را به همراه پهلوان «دابرینیا نیکتیچ» به یک مأموریت میفرستد، ولی وقتی آنها برمیگردند پادشاه دختر را به دست مرد مالاندوز و خسیسی سپرده و به دروغ، به همه گفته شده که دختر را اژدهای سه سر دزدیده است. پسرک، «دابرینیا» را قانع میکند تا به او در یافتن «زابابا» کمک کند ولی وقتی آنها به اژدها که دوست «دابرینیا» است میرسند حقیقت را میفهمند...
شش نوجوان زیر نظر یک استاد کهنهکار تمرین میکنند و یک شبه به نینجاهای قهرمان تبدیل میشوند. آنها با هیولاها میجنگند، سوار خودروها میشوند و سرزمین نینجاگو را از دست اژدها نجات میدهند. در این داستان جنگسالار لرد گارمادون با این واقعیت روبرو است که یکی از شش نوجوان پسر او است و باید با این موضوع را قبول کند.
در دوران اواخر سلسله تانگ، یک عمارت اربابی توسط یک گربه شیطانی مورد هجوم قرار میگیرد و احساس ناآرامی پایتخت چانگان را فرا میگیرد. شاعری مسئول رسیدگی به پرونده است و با یک راهب ملاقات میکند. این دو با هم کار میکنند و رشته سرنخها را موشکافی میکنند تا تاریخچهای از حقایق که منجر به این رویدادها میشود، را آشکار کنند.