توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.
غلاف تمام فلزی (به انگلیسی: Full Metal Jacket) فیلمی در ژانر جنگی ساختهٔ استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۷ (میلادی) است. واحد جذب نیروی نیروی دریائی ایالات متحد، کارولینای جنوبی. گروهبان توپخانه، «هارتمن» (ارمی) گروهی داوطلب تازه کار را میپذیرد و برای آنان نامهای جدید انتخاب میکند، مثلاً به یکی از آنان، «سرباز جوکر» (موداین) و دیگر «سرباز کابوی» (آرلیس هوارد) میگوید، و با خشونت و بددهنی به آنان میفهماند که باید هشت هفته آموزشی را به همین ترتیب سر کنند.
این فیلم بر اساس کتاب منتخب نوشته شده توسط "هارپر لی" می باشد که داستان "آتیکوس فینچ"، وکیلی که در آلاباما جایی که در سال 1930 تبعیض نژادی همچنان بر پا بود زندگی می کند را به تصویر می کشد. این وکیل سعی دارد تا از مرد سیاه پوستی که متهم به تجاوز به یک زن سفید پوست است، دفاع کند ...
مشت زنی درجه چندم و گمنام به نام «راک بالبوا» (استالون) از راه شرکت در مسابقه های بوکس شرطی و غیرقانونی و جمع آوری طلب های یک نزول خوار زندگی فقیرانه ای را می گذراند. تا این که قهرمان بوکس سنگین وزن جهان، «آپولو» (ودرز)، برای تبلیغ و رسیدن به محبوبیت بیش تر، تصمیم می گیرد تا مسابقه ای نمایشی با یک مشت زن گم نام برگزار کند. به این منظور «راکی» انتخاب می شود…
«ادى فلسن» ( نيومن )، بيلياردباز جوان اما كاركشته، همراه ترتيب دهنده ى بازىهايش، «چارلى برنز» ( مكورميك )، به نيويورك میآيد تا با سلطان بيليارد، «مينسوتا فتز» ( گليسن )، به مبارزه بپردازد...
آپولو خواستار این است که یک بار دیگر با راکی مبارزه کرده و آبروی رفته خود را بازیابد . از طرفی راکی که به تازگی با آدریان ازدواج کرده، با مشکلات بی شمار و البته تازه ای دست و پنجه نرم می کند و …
آپولو کرید، رقیب سابق و دوست فعلی راکی، در مسابقه ای با ضربه ی چپ کوبنده ی بوکسوری غول پیکر از شوروی به نام ایوان دراگو (لوندگرن) بر زمین می افتد و می میرد. راکی نیز عنوان خود را می گذارد تا بتواند در مسابقه ای غیر رسمی با دراگوی آماتور، در خود شوروی شرکت کند.
نئو و رهبران شورش تخمین میزنند که حدود ۷۲ ساعت تا حمله ۲۵۰ هزار ماشین به صهیون، وقت دارند. در همین زمان نئو باید تصمیم بگیرد که چگونه ترینیتی را از سرنوشت تاریکی که در رویا برایش دیده، نجات دهد.
ارک هیه – بونگ (هیه – بونگ) در کناره ی رودخانه ی هان درسئول اغذیه فروشی کوچکی را اداره می کند و با دو پسر، یک دختر و نوه اش زندگی می کند. یک روز هیولایی از اعماق رودخانه بیرون می آید و نوه ی خانواده را می رباید. همه ی اعضای خانواده بر آشفته و درمانده هستند ولی هنگامی که می فهمند نوه زنده است در پی نجات او بر می آیند…
راکی ( سیلوستر استالونه ) بعد از بردن مقابل آپولو در چند مسابقه دیگر نیز برنده میشود و وقت خود را صرف امور خیریه، خانواده و همسرش آدریان ( تالیا شیر ) میکند و قصد دارد خود را بازنشسته اعلام کند اما بوکسری بنام کلوبر برای راکی خط و نشان میکشد و خواهان یک مسایقه با اوست. میکی ( بورگس مردیت ) به راکی پیشنهاد میده تا با او مسابقه ندهد اما راکی که حریفش کلوبر را جدی نگرفته با تمرینات سبک خود را برای مسابقه آماده میکند. راکی مسابقه را می بازد و با مرگ میکی، آپولو ( کارل واترز ) مربی او شده تا راکی را برای مسابقه ای دیگر با کلوبر آماده کند…
صهیون، شهر انسانها در مقابل حملات بی امان ماشینها مقاومت می کند، در حالی که نئو در میدانی دیگر، برای خاتمه دادن به این نبرد، با مامور اسمیت سرکش می جنگد.
س از پیروزی راکی بالبوآ (سیلوستراستالونه ) بر دراگو ، او پی می برد که حسابدار نادرستش در معاملاتی که انجام داده ، نه تنها میلیون ها دلار از دست داده بلکه مالیات شش سال را هم نپرداخته است . راکی ناچار می شود تمام دارایی خود به استثنای باشگاه قدیمی اش را بفروشد . معاینه های پزشکی نشان می دهد که او به دلیل ضایعه های مغزی نمی تواند مسابقه بدهد . در این زمان او تامی ( تامی موریسون ) مشتزن جوان و بی نام و نشان را زیر پر و بال خود می گیرد و مربیش می شود . تامی پس از چند پیروزی محرمانه قراردادی با دوک ( تونی برتون ) ترتیب دهنده سرشناس مسابقات می بندد و مردم او را به جهت خیانت به راکی هو می کنند . سرانجام تامی به تشویق دوک ،در خیابان با راکی مبارزه می کند ، ولی شکست سختی می خورد .