«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.

وقتی جسد پیشخدمتی به نام «ترزا» (گیدلی) در ایالت واشینگتن پیدا می شود واف بی آی، مأمور ویژه اش، «چستر دزموند» (آیزاک) و همکار جوانش، «سام استنلی» (ساترلند) را برای تحقیق به آن جا می فرستد.

صبحی در حومه یکی از شهرهای فرانسه سال ۱۹۵۰، در کاخی دور افتاده، یک خانواده قرار است برای جشن دور هم جمع شوند. اما جشنی در کار نخواهد بود، زیرا مرد خانواده به قتل رسیده است، و بدون شک قاتل یکی از هشت زنی است که به او نزدیکتر بوده اند...