یک کابوی به نام «ویلیام» نزدیک به ده سال است که از آدمکشی دست برداشته و در کلبهای کوچک به همراه بچههای خود زندگی میکند. او که به شدت پیر و ضعیف شده و در تامین مخارج خانوادهاش نیز به مشکل برخورده، مطلع میشود که برای کشتن دو کابوی، جایزهی 1000 دلاری تعیین شده است.
مردی به شهری وارد میشود که برادرش در آنجا کلانتر است. اما برادرش در حقیقت سارقی است که پای کلانتر را شکسته و او را به قصد مرگ رها کرده است. آنها علیه یک بارون محلی با هم متحد میشوند و...
«جیک بیرگارد» مردی میانسال است که زمانی معروف ترین هفتیرکش غرب بوده، حالا تصمیم دارد برای استراحت به اروپا برود. اما یک هفتیرکش جوان و بی کله معروف به «هیچکس» بدنبال جیک است تا قبل از بازنشسته شدن، او را در رویارویی با یک گروه خلافکار ۱۵۰ نفره که به «دسته وحشی ها» شهرت دارند، یاری کند...
"کیوما" پس از خدمت در جنگهای داخلی به شهر مرزی خود بازمی گردد اما متوجه می شود که شهر تحت کنترل "کالدول" و گروهش است.با پیوستن سه برادر او به گروه "کالدول" جائی برای بازگشت او به شهر نمی ماند.اما او تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند و…
تنها بازمانده یک قتل عام دسته جمعی به خود قول می دهند انتقامش را از مهاجمان و مردی که همسرش را به قتل رساند بگیرد...