اندی پسر بچهای شش ساله است که اسباب بازیهایش را خیلی دوست دارد. اما دانستن این موضوع که اسباب بازیها زنده میشوند کمی عجیب بهنظر میرسد.وودی، گاو چرانی قدیمی و اسباب بازی مورد علاقهٔ اندی، رهبر تمامی اسباب بازیها در اتاق اندی است. دوستان وودی یک دایناسور، خوک، سگ و سیب زمینی هستند. اندی در جشن تولدش، تکاوری فضایی به نام باز لایتیر هدیه میگیرد و این اسباب بازی جدید جای وودی را تا حدی تنگ میکند. حس حسادت وودی منجر به چشم و همچشمی میشود. طی بروز اتفاقاتی وودی و باز سر از خانهٔ پسر همسایه، سید، در میآورند که از قضا این پسر عادت به شکنجه و خراب کردن اسباب بازیها دارد. وودی و باز باید هر چه زودتر به خانهٔ اندی برگردند چون تا چند روز آینده خانوادهٔ اندی قصد اسباب کشی دارد…
هیدز با نیروی شیطانیش، هرکول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می کند و به زمین میفرستد و تا زمانی که هرکول قهرمان واقعی نشود، نمیتواند نزد خدایان بازگردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق میشود تا شهر را از وجود هیولایی غولآسا نجات دهد و در این میان عاشق مگ (به انگلیسی: Meg) می شود که…
به منظور حفظ شهرت برنامه فضایی آمریکا، تیمی از مدیران ناسا اولین ماموریت مریخ را به فرود ساختگی مریخ تبدیل کردند. فضانوردان تحت تهدید آسیب رساندن به خانوادههایشان، نقش خود را در فریبکاری در صحنهای در یک پایگاه نظامی متروک بازی میکنند. اما هنگامی که کشتی واقعی به زمین باز می گردد و در هنگام ورود مجدد می سوزد، فضانوردان بدهکار می شوند. اکنون، با کمک یک خبرنگار صلیبی، آنها باید با یک توطئه شوم مبارزه کنند که برای مخفی نگه داشتن حقیقت در هیچ کاری متوقف نخواهد شد./ کارگردان، فیلمنامه : پیتر هیامز
«جری» و «ریچل» دو فرد غریبهاند که با تماس تلفنی مرموز زنی که تا بحال ندیدهاند، درگیر یک ماجرای مشترک می شوند. آن زن با تهدید زندگی و خانوادهشان، آنها را مجبور به انجام کارهایی خطرناک کرده، و از طرفی تمام حرکاتشان را زیر نظر گرفته است.
کارخانه داری به نام «ماکس زورین» (واکن) قصد دارد تا با جاری ساختن آب دریا در گسل سن آندریاس و ایجاد زلزله، زمینه ی نابودی سیلیکان ولی کالیفرنیا را فراهم سازد. «جیمز باند» (مور) که مأموریتش جلوگیری از اقدامات «زورین» است سرانجام او را از بالای پل گلدن گیت به رودخانه ی سن فرانسیسکو می اندازد...