پس از درگيري نظامي روسيه درچچن، فرماندهي پايگاه هاي موشک هاي اتمي اين کشور به فرمانده اي داراي تمايلات ملي افراطي واگذار مي شود. به «ناخدا رمزي»، فرمانده ي زيردريايي اتمي امريکايي «USS آلاباما» دستور داده مي شود که عازم منطقه شود اما تا زمان دريافت دستورات جديد از مرکز فرماندهي، از هر اقدامي خوداري کند. در آن جا، يک زيردريايي ناشناس اژدري به سوي «USS آلاباما» شليک مي کند. «رمزي» نيز تصميم به مقابله مي گيرد...

در آینده‌ای دیستوپیایی، یک نظام تمامیت‌خواه با استفاده از یک ماده‌ی مخدر، جمعیت را تحت کنترل خود نگه می‌دارد و نمایش هر نوع احساسی با مجازات مرگ قابل مجازات است. مردی که مسئول اجرای قانون است، قیام می‌کند تا نظام را سرنگون کند.

«جری فلچر» (گیبسن)، راننده ی تاکسی نیویورکی، کارش شده کشف توطئه هایی که در سطح کشور و دنیا در حال جریان است. یک روز «جری» ربوده می شود و حالا او اطمینان پیدا می کند که یکی از توطئه هایی که کشف کرده باید درست و واقعی بوده باشد...

قطاری حامل تجهیزات دارویی و واحد کوچکی از ارتش آمریکا در کوههای راکی حرکت می کند. در میان مسافران فرماندار منطقه، کشیش، پزشک و مارشال ایالات متحده است که یک زندانی را همراه خود دارد. اما هیچ چیز در قطار آنطور که به نظر می آید نیست و...

مایکل فینکل (جونا هیل) که روزنامه نگار نیویورک تایمز است یک تماس تلفنی از شخصی بنام کریستین لونگو (جیمز فرانکو) دریافت می کند، که این شخص یکی از تحت تعقیب ترین سوژه های اف.بی.آی می باشد. جالب اینجاست که وی به مدت زمان بسیاری با نام جعلی فینکل زندگی می کرده است، و همین موضوع پای مایکل فینکل را به ماجراهای این تبهکار باز می کند...

سرهنگ ارتش امریکا و زنی که رئیس اوست باید تسلیحات اتمی روسیه را که دزدیده شده بیابند، قبل از اینکه این تسلیحات بدست تروریستها بیفتد.

سال ۲۰۱۰ است و حتی حیوانات خانگی را به طور مرتب تکثیر می کنند. «آدام گیبسن» (شوارتسنگر) را به اتفاق دوستش، «هنک» (راپاپورت) یک شرکت حمل و نقل هوایی را می گرداند و خودش هدایت هلی کوپتری را به عهده دارد. اما یک شب از سر کار بر می گردد و مشابهی از خودش را در خانه می یابد…