جان صبح در يک هتل ناشناس و عجيب تنها از خواب بر می خيزد. او حافظه اش را از دست داده و پليس نيز بخاطر يکسری جنايت که او هيچ چيزی در موردشان به ياد نمی آورد، در تعقيب اوست. زماني که او می کوشد تا گذشته اش را بخاطر آورد وارد يک دنيای زير زمينی می شود که توسط يکسری موجودات بسيار قدرتمند که به بيگانه مشهور هستند کنترل می شود. اين بيگانه ها دارای اين قدرت هستند که افراد را به خواب ببرند و شهر و اهالی آن را دچار تغيير کنند. اکنون جان بايستی راهی را برای متوقف کردن آنها قبل از اينکه کنترل ذهن وی را بدست گرفته و او را نابود کنند، پيدا کند.
«برایان او کانر» (پاول واکر) و «دامنیک تورتو» (وین دیزل) دوباره در مقابل قانون قرار میگیرند. برایان و «میا تورتو» که دامنیک را از حبس فراری دادهاند، اکنون به هر راهی میزنند تا از پلیس بگریزند. اکنون آنها به «ریو د جانریو» بازگشتهاند تا آخرین مسابقه را برای آزادیشان انجام دهند. بعد از آماده کردن تیمی از رانندگان برتر، آنها در میابند تاجر فاسدی که درپی کشتن آنهاست، به دنبالشان است. از طرفی دیگر مأمور فدرال سرسختی بنام «لوک هابز» (دووین جانسون) نیز در تعقیب آنهاست...
«تسویه حساب»، فیلمی در ژانر پلیسی-معمایی، درام، رازآلود و اکشن، به کارگردانی «پل مک گوگان» و محصول مشترک کشورهای انگلیس و اسپانیا در سال 2002 است. این فیلم با حضور در جشنواره های متعدد فیلم، موفق شد نامزد دریافت 2 جایزه بین المللی شود. داستان این فیلم از این قرار است که یک کشیش فراری به نام نیکلاس که با گروهی از بازیگران دوره گرد روبرو شده و جایگزین یکی از اعضای گروه که به تازگی مرده، میشود؛ پس از مدتی آنها به شهری عجیب میرسند که در آن زنی به جرم کشتن یک پسر به اعدام محکوم شده است. اکنون یکی از اعضای گروه به نام مارتین تصمیم میگیرد تا با بازسازی این جنایت در قالب یک نمایش، معمای قتل را حل کرده و…
بن ریگان در یکی از مرداب های بزرگ جورجیا به دنبال سگ گمشده اش می باشد. او با قاتلی تحت تعقیب به نام تام کیفر مواجه می شود. تام او را متقاعد می کند که توسط قاتل اصلی مورد صحنه سازی واقع شده است و…
هواپیمای حامل یک کلانتر و مردی که متهم به قتل غیرعمد است در ساحل خلوت کالیفرنیا سقوط می کند پس از زنده ماندن از سقوط هواپیما، کلانتر مانسون و زندانی اش اد استون به مزرعه Canham می رسند که در آنجا به خوبی از آنها استقبال می شود. در حالی که استون سعی می کند فرار کند، کالی، دختر کشاورز، عاشق او می شود...و زندانی پس از کشمکش موفق به فرار می شود، .ولی دوباره به مزرعه برمیگردد .چرا که اوهم به کالی علاقه پیدا می کند و پدر دختر مزرعه دار که استاد دانشگاه است با کلانتر مانسون صحبت می کند ...../. مترجم : eagle5000