فوجینوی محبوب و خوشبرخورد، بهخاطر کمیکهای خندهداری که در روزنامهی دیواری کلاس میکشد، مورد تحسین همکلاسیهایش است. روزی معلمش از او میخواهد که این فضا را با کیوموتوی گوشهگیر و فراری از مدرسه که آثار هنری زیبایش شور و شوق رقابتی را در فوجینو برمیانگیزاند، تقسیم کند. چیزی که بهعنوان حسادت آغاز میشود، زمانی که فوجینو متوجه اشتیاق مشترکشان به نقاشی میشود، دگرگون میگردد.
وقتی کورالین به خانهای قدیمی نقل مکان میکند، احساس میکند مورد نارضایتی و بیتوجهی والدینش قرار گرفته است. او دری مخفی با راهرویی آجری پیدا میکند. در طول شب، او از راهرو عبور میکند و دنیایی موازی را مییابد که در آن همه به جای چشم، دکمه دارند با پدر و مادری مهربان و تمام رویاهایش به حقیقت میپیوندند. وقتی مادر دیگر از کورالین دعوت میکند تا برای همیشه در دنیای او بماند، دختر امتناع میکند و متوجه میشود که واقعیت جایگزینی که در آن به دام افتاده است، تنها ترفندی برای به دام انداختن او است.
«لیلو» دختری تنها و اهل هاوایی است که یک سگ کوچک زشت را برای نگهداری قبول میکند و او را «استیچ» مینامد…
شاهزادهای به نام ناوین توسط جادوگری معروف به مرد سایهای به قورباغه تبدیل میشود و برای رهایی از این جادو باید توسط شاهزاده خانمی بوسیده شود. شاهزاده به اشتباه دختر پیشخدمتی به نام تیانا را به منظور شکستن طلسم به جای یک شاهزاده خانم میبوسد. طلسم کار نمیکند و تیانا نیز به یک قورباغه تبدیل میشود. شاهزاده برای پیدا کردن شاهزاده خانم به سفری خطرناک و هیجان انگیز ره سپار میشود و در مسیر به دلیل اینکه به شکل قورباغه است ماجراهای متنوعی را تجربه میکند و پس از طی مسیری طولانی و طاقت فرسا پرنس شاهزاده خانم مورد علاقه خود را پیدا میکند، اما آیا شاهزاده خانم بوسیدن قورباغهای زشت را قبول خواهد کرد؟
یک ماجراجوی جوان به نام میلو تاچ برای کشف رازهای قاره دور افتاده آتلانتیس به گروهی از کاوشگران بیباک میپیوندد…
فرماندار و همسرش پس از مدتها صاحب دختری میشوند و نام او را «فلیسیتی» میگذارند. هفت روز پس از تولد نوزاد جشن بزرگی بر پا میشود. در این جشن پریهای مهربان شرکت میکنند تا هر یک به نوبه خود هدیهای به او بدهند. ولی در ادامه داستان شاهزاده خانم قصه بر اثر جادو و طلسم یک جادوگر بدطینت به خواب فرو میرود...
چهار قهرمان کوچک میخواهند با استفاده از قدرت اجداد پدریشان که انتقام جویان اصلی میباشند، موجودی پلید بنام "اولترون" را سرنگون سازند...
سه فرشته مرگ در یک ماموریت مخفی یک سازمان مرموز به رهبری مادام ام که کمتر مرموز نیست، دختران جوانی را می رباید تا آنها را در یک کمپ آموزشی مخفی وارد ماشین های جنگی مرگبار کند. جک چن، مامور سیا، سال هاست که در حال بررسی این پرونده بوده است تا اینکه بدون موفقیت و بدون هیچ ردی باید تسلیم شود. اما زمانی که یک سری قتل های قراردادی حل نشده اتفاق می افتد، جک بلافاصله مشکوک می شود: مادام ام دوباره در صحنه ظاهر شده است. در واقع، سه نفر از قاتل های ارشد سازمان آنها آزاد شده اند. شارلین، کت و جینگ قرار است وظایف ویژه ای را برای مادام ام انجام دهند. اما وقتی شارلین به طور تصادفی با مادرش ملاقات می کند، شروع به شک و تردید در وفاداری او می کند که با شستشوی مغزی به آن دست یافته است. از این به بعد او با مامور جک برای آزادی خود می جنگد..../. مترجم : shabnam_05
در فیلم ونوم 2 بگذارید کارنیج بیاید : ادی براک تلاش می کند تا با زندگی جدید و توانایی ابرانسانی که توسط یک موجود بیگانه در اختیارش قرار گرفته، سازگار شود و در عین حال هم بتواند به خوبی از آن استفاده کند. براک سعی می کند با قاتل زنجیره ای کلتوس کاسدی مصاحبه کند، اما او پس از یک اعدام ناموفق از زندان فرار می کند، دوباره دست به کشتار می زند ...
«تور» جنگجویی قدرتمند اما متکبر از قلمرو افسانهای «آسگارد» تبعید شده تا در این دنیا همراه انسانها زندگی کند، و از این رو، او به یکی از بهترین مدافعان آنها تبدیل میشود.
داستان درباره دو خواهر به نامهای الیزا و دبی است که خیلی با هم کنار نمیآیند. اما زمانی که زندگی دبی در خطر میافتد، الیزا تمام تلاشش را میکند که او را نجات دهد…
رودی یک موش خوشتیپ و دستپاچلفتی است که زمانی که میخواهد از دوست خپل و مزاحمش خلاص شود، در توالت میافتد و دوستش سیفون را روی او میکشد. او وارد فاضلاب میشود و متوجه میشود افسانه شهر موشها واقعیت دارد و شهری مانند شهر انسانها در فاضلاب بنا شده و موشها مانند انسانها در کنار یکدیگر زندگی میکنند.