نوجوانی هیجده ساله از اهالی امریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده است. شواهد نشان می‌دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می‌رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می‌کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده است. حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم گیری نهایی درباره این پرونده شده‌اند. اگر آنها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکترونیکی اعدام شود ... ترجمه از رضا بهادری

کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا می‌شود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مأمور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو می‌روند. تا اینکه یک کارآگاه حرفه‌ای از سئول می‌آید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آن‌ها سرنخ‌هایی از این قاتل سریالی به‌دست می‌آورند...

«آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ، خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند...

مارتا (الیزابت تیلر) و جرج (ریچارد برتن) زوج میانسالی هستند که زوج جوانی را نیمه شب به خانه شان دعوت می کنند. این فرصتیست دوباره تا عقده های چندین ساله آنها نمایان شود ...

اقتباسى حرفه ‏اى از نمایش‏نامه ‏ى پرآوازه ‏ى تنسى ویلیامز كه به تمامى در فضاى محدود یك خانه‏ ى اربابى میگذرد و تنها با اتكا به گفت و گوهایى بسیار حساب شده پیش می‏رود . بازى دو شخصیت اصلى فیلم فوق‏ العاده است و بازى ضعیف برخى از بازیگران نقش‏ هاى فرعى را هم جبران میكند . ـ داستان : « بریك » ( نیومن ) ، همسرش ، « مگى » ( تیلر ) را در مورد مرگ دوستش مقصر می‏داند و به همین دلیل از او كه دیوانه ‏وار دوستش دارد متنفر شده و به نوش خوارى پناه آورده است . « بریك » و برادرش ، « كوپر » ( كارسن ) در املاك پدرى جمع شده‏ اند تا سرانجام پدر ( آیوز ) - كه به تشخیص پزشكان در آستانه‏ ى مرگ است - روشن شود ...

پاریس، قرن هفدهم. «سیرانو دوبرژراک» (دوپاردیو)، شاعر و فیلسوفی است که دماغ بسیار بزرگی دارد و به همین دلیل نمی تواند علاقه اش را به دختر عمویش، «روکسان» (بروشه) ابراز کند.«کریستیان» (پرز) هم که به «روکسان»علاقه دارد، از «سیرانو» می خواهد تا از طرف او برای «روکسان» نامه هایی عاشقانه بنویسد...

«ویلیام پریش» (هاپکینز) مردی است بسیار ثروتمند و ذی نفوذ که یک امپراتوری چند رسانه ای جهانی را سرپرستی می کند. او یک شب علایم سکته ی قلبی را در خود احساس می کند و مردی اسرارآمیز و بیگانه به نام «جو بلک» (پیت)، که در اصل ملک الموت است، به دیدار او می آید...

یک لرد اسکاتلندی بی رحم و جاه طلب با کمک همسر فریبکار خود و سه ساحره پادشاه را به قتل رسانده و تاج و تخت او را تصاحب می کند...