در سال ۱۹۹۴، در اولین روزی که یو یول بهعنوان دیجی جدید برنامه رادیویی محبوب آلبوم موسیقی به روی آنتن رفت، یک دختر دانشگاهی، میسو، با هیون وو ملاقات میکند که بر حسب اتفاق به نانوایی که وی در آن کار میکند، سر میزند. مانند موسیقی که از رادیو پخش میشود، فرکانسهای آنها بهآرامی با هم هماهنگ میشوند؛ حتی زمانی که از هم جدا میشوند، برنامه آنها را از طریق جزر و مد وقایع برخاسته از هم تصادف محض و هم اجتنابناپذیر در کنار هم قرار میدهد تا آنگاه که واقعیتی تلخ رخ میدهد و آنها را از هم جدا میکند.
سال 1962. چهار دوست برای گذراندن شبی گرد می آیند: «استیو» (هوارد) مشتاق رفتن به دانشگاه است؛ «کورت» (دریفوس) برای ترک شهر تردید دارد؛ «جان» (له مات) قهرمان مسابقات اتوموبیل رانی است و «تری» (اسمیت) در پی سرگرمی های دوران جوانی...
«سام بالدوین» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالینجر) تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» (رایان) یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود ...