«مارتی مک فلای» که به تازگی از گذشته برگشته دوباره توسط «دکتر امت» به اینده فرستاده میشود تا از به زندان افتادن پسرش در اینده جلوگیری کند اما متاسفانه اوضاع خراب تر میشود...

اندی به اردوی تابستانی می‌رود، ال – شخصی که مسئول یک انبار اسباب بازی است – وودی را می‌رباید و ماجراهای تازه‌ای شروع می‌شوند. باز لایت یر اسباب بازی فضایی و دوست قدیمی وودی و دیگر اسباب بازی‌های اتاق اندی شامل یک سیب زمینی، سگ، دایناسور و خوک برای نجات وودی به دنبال او می‌روند. اسباب بازی‌ها در این مسیر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها باید قبل از رسیدن اندی، وودی را به خانه بازگردانند. اما مشکل بزرگی وجود دارد و آن اینست که ال قصد دارد به زودی وودی را به موزه‌ای در ژاپن بفروشد…

در سال ۱۹۹۵ «مارتی مک فلای» یک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دریافت میکند، و محتویات نامه به مارتی کمک میکند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم میرود و توجه میشود که دوستش به دست ارازل و اوباش افتاده است و ...

شرک و فیونا به فارفاراوی می‌روند تا خبر خوشحال کننده‌ی ازدواج شان را به پدر و مادر فیونا که شاه و ملکه‌ی آن سرزمین بودند بدهند. اما وقتی همه می‌فهمند که فیونا با یک دیو ازدواج کرده است بسیار ناراحت می‌شوند. در این میان پرنس چارمنیگ که قرار بود طلسم فیونا را بشکند بیش از همه ناراحت می‌شود. درنتیجه گربه چکمه پوش را استخدام می‌کنند تا شرک را از بین ببرد ولی…

جورج کلاهبردار حقه بازسرقت واقعا بزرگ را مدیریت می کند. او به همراه برادرش، کن، فعال حقوق حیوانات لکنت زبان دارد، ومعشوقه‌اش واندا و برادرش اتو، قاتل شبه روشنفکر سابق سیا، موفق به سرقت الماس ها و جواهرات به ارزش 13 میلیون پوند می‌شوند. سپس جواهرات و الماس سرقتی به خوبی در یک مخفیگاه نگهداری می شود و پس از آن جورج می خواهد بیشتر واندا را ببیند. اما جورج یک بار دیگر برمی گردد الماس و جواهرات ارزشمند را می گیرد، زیرا به اتو اعتماد ندارد. وقتی متوجه می شود که او تنها کسی نیست که از الماس ها خبر دارد، مشکلات پیش می آید...../. مترجم : eagle 5000

شش سال از اتفاقات قسمت اول گذشته است. اکنون «رالف» و «وانلوپ» با یکدیگر دوست هستند. آن‌ها یک روتر وای-فای پیدا می‌کنند و از طریق آن وارد یک ماجراجویی جدیدی می‌شوند ...