کلانتر شهری کوچک و مرزی پسر مالک بزرگی را به جرم قتل بازداشت می کند، او مجبور است تا رسیدن سواره نظام متهم را در کلانتری شهر زندانی کند اما برادر و افراد مالک قصد دارند متهم را فراری دهند و به این منظور به شهر می آیند...
« لسلى » ( تیلر ) ، با گله دار بزرگ ، « بیك بندیكت » ( هادسن ) ، ازدواج كرده است . از طرف دیگر ، جوانى آسوپاس به نام « جت رینك » ( دین ) كه به « لسلى » نظر داشته ، حالا صاحب یك چاه نفت شده و به رقابت با « بیك » مى پردازد...
گروهی از خلافکاران به رهبری «پایک بیشاپ» در مرزهای مکزیک مورد تعقیب دولت ایالات متحده قرار دارند. «دیک تورنتون» که خود یکی از این خلافکارهاست توسط دولت اجیر شده تا در صورت دستگیری گروه پایک به صورت زنده یا مرده از زندان آزاد شود. پایک برنامه سرقت بزرگ سلاح برای ژنرال موباچی مکزیکی را میریزد که تحت فشار دشمنانش است و همه وارد یک راه بدون بازگشت میشوند...
«جوزی ویلز» (ایست وود)، مزرعه دار اهل میزوری، برای گرفتن انتقام از بین رفتن خانه و خانواده اش به دست سربازان شمالی طی جنگ های داخلی امریکا، به نیروهای جنوبی ملحق می شود و پس از سال ها نبرد حاضر نمی شود به «تریل» (مکینی)، مردی که مسبب نابودی خانواده اش شده بود، تسلیم شود...
هفت تیرکش کهنه کاری به نام «کول تورنتن» (وین)، با کمک دوست قدیمی اش کلانتری الکلی به نام «هارا» (میچم)، به مقابله با سلطان گله داری، «بارت جیسن» (آسنر) و هفت تیرکش های تحت فرمانش برمی آید...
مزرعه "مک کندل" توسط گروهی از جنایتکاران خطرناک که به وسیله "جان فین" رهبری می شوند مورد حمله قرار می گیرد.آنها "جیکوب" کوچک را ربوده و درخوست یک میلیون دلار پول برای آزادی اش می کنند.تنها یک مرد به اندازه کافی باهوش و قدرتمند است که بتواند او را نجات دهد و او کسی نیست جز "بیگ جک"...