جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.
سال 1926, روحیه ی ملی گرایی افراطی چین را فرا گرفته است و همه خواهان خروج خارجی ها از خاک کشورشان هستند. دولت امریکا به قایق جنگی سان پابلو مأموریت می دهد از شهروندان امریکایی منطقه محافظت کند. میسیونر مذهبی، آقای جیمسن (گیتس) و شرلی اکرت (برگن) معلمه ی مدرسه جزو این شهروندان هستند ...
"بکت" و "میلر" دو تکتیرانداز حرفه ای به ماموریتی مبنی بر محافظت از یک خط لوله گاز فرستاده می شوند. اما انگار یک تیرانداز شبح مانند میداند که آنها تمام وقت کجا مستقر هستند و...
نیروهای بریتانیایی قصد دارند به یک کشتی آلمانی حمله کنند اما کشتی در منطقه ای امن قرار دارد.برای انجام این ماموریت آنها غیر نظامیان را اعزام می کنند،سربازان سابقی که نزدیک به شصت سال سن دارند...