مارمولکی به‌طور اتفاقی از یک اتومبیل به درون صحرایی خشک و بی‌آب و علف پرت می‌شود. او با راهنمایی یک آرمادیلو خردمند به شهر کوچکی می‌رسد که مردم آن در خشکی و بی آبی به سر می‌برند. رنگو با داستان‌های خیالی که برای مردم شهر تعریف می‌کند و...

پس از اینکه قماربازی سربازی را می‌کشد، نقشه‌ای پیدا می‌کند که در آن به نقطه‌ای در صحرا اشاره کرده که گنجینه طلای ارتش قرار دارد...