پسر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است.
شان تورنتون مردی آرام است که به زادگاهش ایرلند برمی گردد تا به دور از هرج و مرج آمریکا و حرفه بوکس که در آن به طور تصادفی باعث مرگ یکی از حریفان شد آرامش پیدا کند. در حین سفر به اینیسفری، شهری که در آن متولد شد، با مری کیت داناهر، یک مو قرمز با شخصیت قوی آشنا می شود و عاشق آن می شود. متعاقباً با خرید مجدد خانه ای که در آن متولد شده بود، با ویل داناهر، برادر زنی که دوستش داشت، دشمنی می کند. او در ابتدا با نامزدی این دو مخالفت می کند، اما سپس با فریب دوستان شان تسلیم می شود. او با کشف فریب، در روز عروسی از تحویل مهریه خودداری می کند. این باعث اختلاف شدید بین دو همسر می شود، زیرا او معتقد است که او ضعیف است و نمی تواند حقوق خود را اجرا کند. بعد از یک شب عروسی طوفانی، از شرم سعی می کند با قطار فرار کند... مترجم : yavar.love
«استنلی ایپ کیس» (کری)، صندوق دار بی دست و پای بانک، تصادفا به ماسکی دست پیدا می کند که هر گاه آن را به چهره می زند به شخصیتی پرتحرک و دیوانه، بسیار قوی و زورمند، شکست ناپذیر، با چهره ای سبز رنگ و کارتونی بدل می شود.
«سام بالدوین» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالینجر) تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» (رایان) یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود ...