سفری برای پیدا کردن یک تفنگ قدیمی که داستان عاشقانه ای پشت آن نهفته است و از ارزش بالایی برخوردار است و جری برای آخرین ماموریت باید این تپانچه را از مکزیک به آمریکا قاچاق کند که در این بین اتفاقاتی رخ می دهد
یک قاتل حرفه ای به نام “مامور ۴۷″ موظف به مراقبت از یک مستخدم زن میشود که مورد هدف گروهی ناشناس با نام مستعار “سیندیکیت” قرار گرفته است. اما در طول ماموریت، این مامور ویژه متوجه می شود که این مستخدم خیلی فراتر از آن چیزی است که به نظر می رسد و بحث محافظت از او، وارد مرحله تازه ای میشود که مهمترین بخش آن پیدا کردن پدر و کشف راز اصل و نصب این زن است.
شیوا پس از به زندان افتادن شوهرش از امیرعلی پسرشان به سختی مراقبت می کند. امیرعلی که حالا کلاس اول دبستان است با تصمیم مادرش و مددکار اجتماعی، پی می برد پدرش در زندان محبوس است. وی احساس پدرانه او را در می یابد. پدر امیرعلی معلمی است که در یک درگیری خیابانی فردی را به قتل رسانده و در آستانه قصاص نفس قرار گرفته است. از مرگ می هراسد و دوست دارد برای فرزندش پدری کند. اما اولیای دم، به خصوص خواهر دو قلوی مقتول هنوز قاتل را نبخشیده اند ...