یک مرد ثروتمند در مورد مرشدی هندی خبردار میشود که میتواند بدون استفاده از چشمانش ببیند. او تصمیم میگیرد تا در این مهارت مهارت پیدا کند تا در قمار تقلب کند.
«دیوید پولاک» (پک)، پروفسور امریکایی آشنا با زبان های باستانی، حین بازدید از آکسفورد، نقشی کلیدی در نقشه ی کشف رمز یک پیغام سری به خط هیروگلیف پیدا می کند. به دستور نخست وزیر یک کشور خاورمیانه او را می ربایند و از او می خواهند تا برای حفظ صلح جهانی، جاسوسی غول نفتی، »بشراوی« (با دل) را بکند
وقتی «اما»، دختر «لانا»، پس از یک سال اقامت در لندن به خانه بازمیگردد، خبری شوکهکننده به مادرش میدهد: او قرار است ازدواج کند. در یک جزیره. ماه بعد! اوضاع وقتی بدتر میشود که «لانا» متوجه میشود مرد رازآلودی که دل دخترش را برده، دقیقا پسر همان مردی است که سالها پیش قلب خود او را شکسته است.