داستان فیلم درباره دو تردست در سالهای نخست قرن بیستم است. آلفرد بوردن (کریستین بل) و روپرت انجییر (هیو جکمن) دو دوست که در جوانی کار شعبدهبازی را با هم آغاز کردهاند با مرگ همسر روپرت در یکی از شعبدهبازیها به دشمنانی سخت بدل میشود. سالها میگذرد آنها تبدیل به شعبدهبازانی نامی میشوند که در کنار تلاش برای بهتر شدن در کارشان، سعی میکنند از اسرار کار دیگری آگاه شوند و انتقام گذشتهها بگیرند. پای دانشمندانی همچون تسلا نیز به این رقابت باز میشود با اختراعاتی میان علم و جادو…
«کریگ شوارتس» (کیوساک)، عروسک گردان خیابانی، با اصرار همسرش، «لوته» (دیاز)، در شرکت لستر به مدیریت «دکتر لستر» (بین) کاری می گیرد؛ شرکتی که در طبقه ی هفت و نیم یک برج اداری قرار دارد. روزی «کریگ» یک در پنهانی را کشف می کند که او را از راهرویی به مغز بازیگری به نام «جان مالکوویچ» می برد و او می تواند برای پانزده دقیقه زندگی او را تجربه می کند.
«مکس» (فاکس) یک راننده تاکسی است، که شبی در لس آنجلس توسط یک آدم کش حرفه ای (تام کروز) گروگان گرفته می شود. اکنون او باید راهی پیدا کند تا هم خودش را و هم آخرین قربانی این آدم کش را نجات دهد.
یازده اپیزود که در کافه ها و رستوران ها می گذرد و در تمام آن ها وجود قهوه و سیگار مشترک است...
«لورا» با بازی (پنهلوپه کروز) که در آرژانتین و در شهر بوئنوس آیرس زندگی میکند به همراه فرزندانش برای شرکت در یک جشن به شهری در نزدیکی مادرید که در آن بزرگ شده است برمیگردد. در این سفر که پیشبینی میشد به تجدید دیدار از اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظرهای به وقوع میپیوندد که بر روند زندگی لورا و خانوادهاش تأثیر میگذارد.