پس از نفرین خانوادهی رومانوف توسط راسپوتین (به انگلیسی: Rasputin)، آناستازیای کوچک را از مادربزرگش ملکه ماریا جدا میکند...
یک تاجر روسی فرصت طلب سعی می کند یک متقلب را به جای "دوشس بزرگ آناستازیا" جا بزند. اما او چنان در نقش خود متقاعد کننده ظاهر می شود که هیچکس به او شک نمی کند...