فرماندار و همسرش پس از مدتها صاحب دختری میشوند و نام او را «فلیسیتی» میگذارند. هفت روز پس از تولد نوزاد جشن بزرگی بر پا میشود. در این جشن پریهای مهربان شرکت میکنند تا هر یک به نوبه خود هدیهای به او بدهند. ولی در ادامه داستان شاهزاده خانم قصه بر اثر جادو و طلسم یک جادوگر بدطینت به خواب فرو میرود...
در قرن نوزدهم در یک سفر خطرناک مری گرانت جوان به همراه برادرانش به دنبال پدر گمشده شان هستند ....
«نانی مَکفی» بازگشته است تا به یک مادر تنها، که شوهرش به جنگ رفته است و خودش باید به تنهایی فرزندانش را در یک مزرعه بزرگ کند، کمک برساند و…