در قرن پانزدهم میلادی، شمایل نگاری به نام «آندری روبلف» (سولونیتسین) با دوستانش به شهر ولادیمیر میرود. او خیلی زود برگزیده میشود تا با یک یونانی دیوارهای کلیسای جامع شهر را بیاراید...
ماریا فیتزجرالد اومالی، دختر یک تروریست ایرلندی، از دوران کودکی خود با بمب، نارنجک و سایر مواد منفجره کار می کرد. پس از مرگ غم انگیز پدرش، او خود را رها می کند تا در یک مستعمره انگلیسی در آمریکای لاتین از خود مراقبت کند. او با چند نفر از اعضای یک گروه موسیقی-تالار دوره گرد آشنا می شود که به او پیشنهاد شغلی به عنوان دوئت خوان «پاریس» می دهند. شریک زندگی او هم نام او است. ماریا تحت حمایت او جذابیت های عشق را کشف می کند و با سوء استفاده از یک تصادف لباس، رقص استریپتیز را اختراع می کند. دگرگونی های گروه آن را به حالتی سوق دهنده انقلاب می کشاند. ترجمه از : yavar.love
عکاس مد سی و هفت ساله ای به نام «رافی» (تورمن) که تازه از شوهرش جدا شده مرتب در جلسات روان درمانی «دکتر لیزا متسگر» (استریپ) شرکت می کند. او با مرد جوان بیست و سه ساله ای به نام «دیوید» (گرین برگ) آشنا می شود و با توصیه های «لیزا» رابطه ای صمیمانه با او برقرار می کند. اما بعد روشن می شود «لیزا» مادر «دیوید» است و از رابطه ی پسرش با «رافی» چندان رضایتی ندارد...
یک بیوه جوان و زیبا پس از گذراندن ۳ ساعت فراموش نشدنی با یک یاغی، داستان خود را در یک کتاب معروف جهانی مینویسد.