امپراطور کوزکو توسط مکر و حیله وزیر بدجنسش تبدیل به شتر شده است و اکنون باید به کمک شتربانی مهربان به نام پاچا دوباره امپراطوری از دست رفته‌اش را بازیابد و به تاج و تخت بنشیند…

زمانی که هلن مشغول نجات دنیا در بیرون از خانه می‌باشد ، همسر او یعنی آفای شگفت‌انگیز ، باید از نوزادشان در خانه مراقبت کند. اما در این بین ماجراهای جالبی رخ می‌دهد که…

یک روباه مهربان و دادرس به نام رابین هود در جنگل‌های شروود به همراه دوستانش زندگی می کند. رابین هود از افراد پولدار و سرشناس دزدی می‌کند تا به فقرا کمک کند. یک روز بر حسب اتفاق داروغه متوجه می‌شود که این دزد معروف رابین هود است و با تمام افرادش سعی می‌کند تا رابین هود را دستگیر کند و…

گارفیلد، گربه‌ی خانگی که دارای شهرت جهانی است، از دوشنبه‌ها متنفر است و به لازانیا علاقه‌ی ویژه‌ای دارد، در آستانه یک ماجراجویی بیرون از خانه دیوانه‌وار است! بعد از یک ملاقات غیرمنتظره با پدر مدت‌ها گمگشته‌اش - گربه‌ی خیابانی ژولیده پولیده به نام ویک - گارفیلد و دوست سگ‌سانش اودی مجبور می‌شوند تا از زندگی ناز و متنعم خود خارج شوند و در یک سرقت بالقوه مضحک و مخاطره‌آمیز به ویک بپیوندند.

یک روباه جوان به نام تاد و یک سگ شکاری به نام کوپر در فصل تابستان و در فصل شکار با هم آشنا و دوست می‌شوند. اما با پایان یافتن فصل تابستان و اتمام فصل شکار از هم جدا می‌شوند و سگ شکاری با صاحب خود به منزل خود می‌روند. در بهار سال آینده، این دو باز هم همدیگر را می‌بینند اما این بار این سگ، تبدیل به یک سگ آموزش دیده شده است و ناخود آگاه با روباه و حیوانات دیگر، دشمن شده است. اما…

شخصی تاج پادشاه نپتون را دزدیده است و کسی هم به طور مشخص نمی‌داند که این فرد کیست. اما به نظر می‌رسد که کار آقای کراب باشد. آقای کراب رئیس باب اسفنجی داستان ماست. بنابراین داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که همه فکر می‌کنند آقای کراب متهم اصلی داستان است. از طرفی آقای کراب حاضر است بمیرد اما به ترفیعی که همیشه منتظر آن بوده و حتی در رؤیاهایش به آن فکر می‌کرده برسد. باب اسفنجی هم برای کمک به رئیسش همه کار می‌کند. دوست باب اسفنجی به نام پاتریک مأمور می‌شود که به شهر صدفی رفته و اگر می‌تواند تاج پادشاه را دوباره بازسازی کند و با این کار زندگی آقای کراب را نجات دهد و…

در یک شب زمستانی در باغ وحشی در فلوریدا وقتی حیوانات آنجا را به مقصد سیرک ترک می‌کردند، فیل مادری مدام در تب و تاب رسیدن فرزندش مدام به پشت سرش نگاه می‌کرد! آری او مادر دامبو قهرمان داستان بود. پستچی حامل دامبو در آسمان ابری آن شب راه را گم کرده بود و نتوانست به موقع خود را به باغ وحش برساند و این اتفاق وحشتناک سکوی پرتابی برای دامبو گشت و او اولین فیل پرنده جهان شد! آری دامبو تنها ماند و به خاطر گوش‌های پهنش مورد تمسخر فیل‌های دیگر قرار گرفت، تنها دوست او موش کوچکی به اسم تیموتی بود (که با دیدن گریه کردن‌های دامبو در خلوت، متاثر شده بود و قصد کمک کردن به او را داشت) ولی ناامید نشد تا سرانجام به کمک دوستانش به آنچه که می‌خواست رسید هر چند که خیلی دور از ذهن بود …

دو موش به نام‌های خانوم بیانکا و برنارد برای نجات یک پسربچه‌ و یک عقاب طلایی از دست یک شکارچی بدذات به استرالیا سفر می‌کنند و…

تاران همراه با گروهی از دوستانش تلاش می‌کند دیگ جادویی سیاه را قبل از اینکه به دست نیروهای اهریمنی بیافتد پیدا کند…

پروفیون فرد ظالمی است که می خواهد با همدستی زن جسور فرمانروا بر فرمانروای عادل و صلح طلب فائق آید ولی...